نمونههایی از گیاهان سمی در انگلستانگیاه "هاگوید" غولپیکر - در صورت تماس با پوست، باعث تاول و زخم بسیار میشود و در صورت تماس با چشم میتواند باعث کوری شودگیاه شوکران آبی - ممکن است چند ساعت پس از مصرف باعث مرگ شود از جمله با ورود شیره آن به چشمشوکران - بر اعصاب ریه تأثیر میگذارد و میتواند باعث مرگ در اثر خفگی شودگیاه اقونیطون- تماس میتواند منجر به استفراغ شدید، حالت تهوع و کاهش ضربان قلب شود. خوردنش میتواند منجر به مرگ شودگیاه فرفیون- شیره اش خیلی سمی است و پوست و چشم را تحریک میکندگل انگشتانه - خوردنش میتواند منجر به مشکلات قلبی و کلیوی شودگیاه کارده سرماری - در صورت خوردن باعث تحریک و التهاب شدید میشودشنگرفی معمولی - خوردنش میتواند باعث یرقان، اسهال، استفراغ و حتی مرگ شود.شابیزک - مصرفش میتواند منجر به خارش، سردرد، اختلال در گفتار، توهم، تشنج و در نهایت مرگ شود.
برخی از گیاهان سمی هستند. ممکن است به این دلیل باشد که روح آن موجود مردهای که در آن گیاه یا آن درخت است نمی تواند رستگار شود، به دلیل ناآگاهی شان، بدلیل وابستگی شان به این دنیای فیزیکی بخاطر دلیلی یا بخاطر یک شخصی، بنابراین نمیتوانند آزاد شوند. پس خیلی، خیلی، خیلی مهم است که شما در حالیکه هنوز در بدن فیزیکی زنده هستید، آیندهتان را انتخاب کنید. لطفاً روشن ضمیری را انتخاب کنید. لطفاً خدا را به هر روشی که میتوانید انتخاب کنید. همیشه باید به درگاه خدا دعا کنید، یاد خدا کنید، خدا را شکر کنید. و مهمتر از همه، وگان باشید.Photo Caption: شرایط اطراف خیلی مطلوب نباشد، اما ما با همدیگر هستیم، شاد باش عزیزم!چگونه در کمتر از یک دقیقه با خداوند ارتباط برقرار کنیم، قسمت ۵ از ۶
2025-02-12
جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
امروزه، طبیعت با انواع سیگنالهای مخرب و شیوه های مخرب به ما نشان میدهد، بسیار غیرمنتظره، بسیار خطرناک، بسیار مرگبار، که درد و رنج زیادی را برای همه سنین ایجاد میکند. وغیره …پس من دوباره از شما تمنا میکنم، لطفاً با وگان بودن، خودتان را نجات دهید. نسبت به درد دیگران دلسوز باشید، به شکلی که گویا خود شما در آن موقعیت هستید، اگر شما شخص- مرغ می بودید، اگر شخص- گاو می بودید، اگر شخص- خوک می بودید، اگر شخص- ماهی می بودید و غیره. - اگر شما جای آنها می بودید. در مورد آن فکر کنید. تصور کنید آنها چه رنجی را باید متحمل شوند تا شما این یکی دو تکه را در دهانتان بگذارید. ارزشش را ندارد. خیلی وحشیانه است. باشفقت نیست که انسانها چنین کنند، که آنرا بخورند. خیلی ناشایست است. کشتن و خوردن موجودات زنده دیگر خیلی پایینتر از شأن ما است. حتی اگر مجبور به خوردن سبزیجات باشید، اگر خوراکی یا میوههای بدون-درد را نشناسید، باز هم احساس بدی خواهید داشت، چه رسد به خوردن موجوداتی که درحال تکان خوردن، فرار کردن و فریاد زدن هستند و آنها را در دهانتان بگذارید. دهانی که باید از آن فقط برای ستایش خداوند و اساتید استفاده کنید تا بتوانید خود را رستگار کنید.مرا باور نکنید. فقط به آن عمل کنید و خواهید فهمید که آنچه به شما میگویم حقیقت است. حقیقت محض است. من فقط حقیقت را به شما میگویم. من هرگز چیزی به شما نمیگویم که حقیقت نداشته باشد. من باید خودم آنها را درک کنم تا به شما بگویم. هر بار که فکر میکنم فقط صحبت کوتاهی خواهم داشت، به صحبت طولانی ادامه میدهم. اشکالی ندارد. امیدوارم بتوانید از صحبتهای من منفعت ببرید، چون این برکت خدا است که شما از طریق صحبتهای من دریافت میکنید، نه من، نه از "منِ فیزیکی". "منِ فیزیکی" هم ابزار خداست. آن یک چیز عادی نیست.حالا دوباره در مورد روح صحبت میکنیم. وقتی یک اتفاق غیرمترقبه برای بدن رخ دهد ممکن است روح نتواند کنترل کند که به کجا میرود. همچنین، [روح] توسط بدنهای بسیار دیگری احاطه شده است. مثلاً، اگر بدن فیزیکی را پشت سر بگذارید، بدنهای آسترال و بدنهای دیگری وجود دارند که قبلاً به آنها اشاره کردهام. پس روح همچنان در بند خواهد بود. و روح، آن آگاهی یا ضمیر ناخودآگاه باقیمانده، سردرگم میشود، رنج میکشد، درد میکشد، گیج میشود، نمیداند کجاست و قرار است چه کار کند. و گاهی وقتی آنها ناگهانی با درد و اندوه بسیار زیادی می میرند رها نخواهند شد. آنها برای همیشه در اطراف خواهند بود، خودشان را سرزنش میکنند یا از دیگران متنفر هستند یا بدون بدن فیزیکی درمورد مسیر و هدفشان سردرگم هستند، مسلمه. و اگر آن روح از یک موقعیت دردناک و رنج عظیم آمده باشد، شاید به دلیل از دست دادن برخی از عزیزان یا تحت ظلم بودن، متهم شدن به ناحق، کشته شدن، به ناحق به قتل رسیدن، آنگاه آن روح که در بدنهای بسیاری محصور است، قادر به رهایی خود نخواهد بود.در ضمن، من تحقیق کردم و مواد غذایی بدون درد خیلی بیشتری برای شما پیدا کردم و به آنها گفتم آنها را در یک لیست قرار داده و یک وبسایت ایجاد کنند تا بتوانید دانلود کنید و بدانید کدام یک برای خوردن بدون درد هستند. اگر دوست دارید آن را بخورید. بسیاری دیگر وجود دارند. وقتی وقت داشته باشم، بیشتر تحقیق کرده و برایتان فهرست خواهم کرد. مواد غذایی بدون-درد توسط قدرت خدا و عشق خدا، برای فرزندانش در این سیاره آفریده شده. این حتی قبلاً در کتاب مقدس هم بیانشده. درک آن آسان است. آن تغذیه و عشق واقعی از جانب خداست.و آنهایی که درد دارند، توسط موجودات دیگر خلق شدهاند، البته با استفاده از مقداری از قدرت خداوند یا نیروی جادویی یا نیروی آسترال که هنوز در بدنشان دارند، با هرچه که بتوانند از آن برای آفریدن استفاده کنند. یا آنها هنوز زنده هستند و این کار را تحت شرایطی انجام میدهند یا بخصوص، عمدتاً بعد از مرگ، اگر در عذاب بمیرند یا اگر مرتکب مرگ خود شوند، مثل خودکشی کردن. و اگر روحشان یا فکرشان یا درد آگاهانهشان در مادهای بنشیند یا حتی در خاک وارد شود، گیاه یا درختی بیرون میآید، مثلاً اینطور. و این درختان یا این گیاهان درد خواهند داشت چون کارما، ناگهان آنها را به چیز دیگری تبدیل میکند، بجای اینکه یک بدن زنده و متحرک باشند. بعد برای مدت خیلی خیلی خیلی طولانی در آنجا گیر می افتد. حتی میتواند تا ابد باشد.پس مطمئن شوید که زندگیتان شاد است. شما باید همیشه خدا را شکر کنید، یاد خدا کنید، از استادها همه زمانها، در همه جهات تشکر کنید. و استادها را هم ستایش کنید، همه استادها، همه استادهای روشن ضمیر- استادهای دلسوز، مهربان و نیکوکار را ستایش کنید که نمایندگان خداوند قادر مطلق، او که عظیم ترین است، هستند.مثلاً، یک چیز را به شما می گویم. تعداد آنها خیلی زیاد است، پس نمیتوانم همه آنها را به شما بگویم. اما داستانی عامیانه در آولاک (ویتنام) وجود دارد. ما گیاهی داریم به نام گشنیز آولاکی (ویتنامی) با برگهای نوکتیز، کوچک و دراز. و این یک سبزی است. طعم آن کمی تلخ و تند است، اما به تندی فلفل چیلی نیست. خوشایند است. قبلاً آن را دوست داشتم و میخوردم، اما الان دیگر نمیخورم. من دیگر آنرا نمیخواهم. قصد ندارم چیزی را برای شما ممنوع کنم. فقط داستان را برایتان تعریف میکنم.در آولاک (ویتنام) داستانی عامیانه داریم، نوعی افسانه است، اما خیلی افسانه ای نیست، در مورد گیاهی است که به آن گشنیز آولاکی (ویتنامی) میگوییم. ما در زبان آولاکی (ویتنامی) آنرا rau răm مینامیم. میگویند که از خون و درد و روح رنج کشیده زنی متولد شده که به شیوه خودش شخص صالحی بوده است. او شوهری داشت که در آن زمان خائن به کشور ما بود و اسرار و چیزهایی از ما را به دشمن میفروخت. اما بعداً به هر حال او موفق نشد. و آن دو، آن زن و شوهر، صاحب یک پسر شدند. و چون آن مرد خیلی به او فشار می آورد و خیلی او را تنبیه میکرد، آن پسر به رودخانه پرید و مرد. و بعد از اینکه مادر به اطراف رفت و به دنبال او گشت و فهمید که او در چنین شرایطی جان باخته است، نتوانست تحمل کند، چون شوهرش با او هم بدرفتاری میکرد و او رفتار شوهرش به عنوان یک خائن به کشورمان را دوست نداشت. و با از دست دادن پسرش به آن شکل دردناک، مچ دست خود را برید و مُرد. او در عذاب و دلبستگی به احساساتی که نسبت به پسرش داشت جان سپرد. خون او روی زمین میریخت. و از آن خون ریخته شده، این گیاه رویید، این سبزی که آن را rau răm مینامند، گشنیز آولاکی (ویتنامی).میگویند چون اسم آن "تی رم" بوده است، "رِ" و "م". پسر او که در رودخانه غرق شد، نامش Cải بوده است. Cải به معنی سبزیجات است. و ما یک شعر عامیانه داریم که میگوید: Gió đưa cây cải về trời, rau răm ở lại, chịu đời đắng cay, یعنی "باد سبزی را حمل کرد"- به معنی نام پسرش، Cải "تا آن را به بهشت ببرد." باد آن سبزی را به بهشت برد و تنها گیاه گشنیز آولاکی (ویتنامی) باقی ماند تا زندگی تلخ و تیزی را احساس کند. این برای تکریم مادر و پسر است. خون و روح در عذابی که بر روی زمین ریخته شده بود، اینگونه گیاه به نام rau răm یعنی گشنیز آولاکی (ویتنامی) را خلق کرده است.و آن گیاه کارما دارد چون این روح سطح پایین و این احساس درحال عذاب زمانی که او مچش را برید و مرد، آن گیاه را خلق کرده است. این داستانی عامیانه است، اما همینطور برخی از سبزیجات یا گیاهان را در موقعیتی مشابه توضیح میدهد یا به نمایش میگذارد - که آنها از احساسات عذاب یا گاهی احساسات شاد انسانها ایجاد شدهاند. مثلا در بسیاری از داستانهای عامیانه، یکی از داستانهای عاشقانه را در مورد Lương Sơn Bá-Chúc Anh Đài. میگویند. هنگامیکه Lương Sơn Bá درگذشت، Chúc Anh Đài هم میخواست با او بمیرد. پس بر مزار او آمد و گریه و ناله کرد و میخواست با او بمیرد. و سپس او هم در آنجا درگذشت. بعد هر دوی آنها دو پروانه شدند. خیلی خوشحال با هم پرواز میکردند. این یک داستان واقعی است، کم و بیش تغییر یافته است.به هر حال، چیزهای زیادی از این دست در دنیای ما اتفاق افتاده و بخاطر آن گونههای مختلف یا درختان مختلف، گیاهان مختلف یا حتی سنگها بیرون آمدهاند. برخی از روح ها در درختان به دام افتادهاند و هنوز آزاد نشدهاند. پس اگر آن درخت را قطع کنیم، آنها غم و اندوه زیادی را احساس میکنند. برخی از درختان هم خیلی خطرناک هستند. اگر بتوانم دوباره آنرا ببینم، از آنها میخواهم آنرا برایتان لیست کنند. من آن را برای تیم اخبار فرستادم. نمیدانم آنها آن را دریافت کردهاند یا نه. برخی از درختان، برخی گیاهان خیلی خطرناک هستند، به طور کشندهای خطرناک هستند، نه اینکه فقط کمی سمی باشند و شما ممکن باشد که بمیرید.